کتابخانه عمومی نطنز

پرتال خبری

بررسی و نقد کتاب تأملی در نهضت عاشورا

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۲۸ ق.ظ


عکس خبر  همزمان با محرم سیدالشهداء
  نقد کتاب تاملی در نهضت عاشورا. 

کتاب حاضر پژوهشی است درباره چگونگی شکل‌گیری، تبعات، تحریفات و شعایر نهضت عاشورا که نویسنده در آغاز متون کهن تاریخی مربوط به این نهضت را معرفی می‌کند .در اثنای کتاب "زمینه‌های قیام کربلا"، "اربعین امام حسین"، "حکمت شهادت امام حسین"، "آغاز نهضت امام حسین ...

 

تأملی در نهضت عاشورا/ رسول جعفریان/ نشر مورخ/ 376 صفحه

نقد کتاب:

در نخستین بخش این کتاب، به معرفی کهن‌ترین و مهم‌ترین متون تاریخی مربوط به تاریخ عاشورا پرداخته‌ شده است؛ لذا مقتل‌‌های «ابومخنف»، «محمدبن سعد»، «بلاذری»، «دینوری» و «ابن عثم» که پنج مقتل اصیل و منبع مقاتل دیگر است مورد بازبینی قرار گرفته است و در ادامه در مورد طبری و تاریخ عاشورا سخن گفته شده و نویسنده معتقد است که مهم‌ترین مقتلی که در تاریخ طبری آمده، مطالبی است که از کتاب «مقتل الحسین» اثر «ابومخنف» برگفته شده است و این متن را طبری از طریق هشام بن محمد بن سائب کلبی روایت کرده و به علاوه، از خود مقتل هشام کلبی هم بهره زیادی برده است.
نویسنده در بخش دیگر فصل نخستین، در مورد مقتل الحسین خوارزمی سخن گفته است که در دو جلد در هند به چاپ رسیده است. در پایان این بخش منابع داستانی، ادبی و روضه‌ای نهضت عاشورا را مورد واکاوی قرار داده است.
فصل دوم این کتاب با عنوان «زمینه‌های قیام کربلا» آغاز شده است که در آن وضعیت قریش و جناح‌های داخلی آن تا کربلا مورد تحلیل قرار گرفته است و در ادامه نحوه‌های برخورد با دین اسلام پس از رحلت رسول‌الله صلوات الله علیه وآله مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است و نگارنده برخورد مصلحت‌جویانه، سودجویانه و برخورد ارادتمندانه امام علی علیه السلام با کتاب و سنت را سه نوع برخورد با اسلام معرفی کرده است.
در این فصل نظام‌های سیاسی از زمان رسول‌ خدا صلوات الله علیه وآله تا حکومت معاویه مورد بررسی قرار گرفته و نظام نبوی ولایی، نظام خلافت و نظام سلطنتی ـ خلافتی سه نوع نظام سیاسی است که نویسنده آن‌ها را بررسی کرده است.
برخورد امام علی علیه السلام و آل علی علیهم السلام با مشکلات و دشواری‌ها، چگونگی عقاید عامه مردم در مناطق مختلف، راه‌های منحرف کردن عامه مردم توسط امویان، چگونگی امر تحریف دین در این دوره، عناوین بخش‌هایی است که در این فصل مورد تأمل قرار گرفته است.
گزارش تاریخی رویداد کربلا، اربعین امام حسین علیه السلام ، حکمت شهادت امام حسین علیه السلام، آثار نهضت امام حسین علیه السلام، از عناوین دیگر این فصل‌هاست و در ادامه کتاب «کامل الزیارات ابن قولویه» ارزیابی شده است، و در نهایت ابعاد شعاری و شکلی نهضت امام حسینی علیه السلام، بررسی تاریخی عزاداری اهل سنت برای امام حسین علیه السلام، تحریفات عاشورا و بررسی روضةالشهداء ملاحسین کاشفی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
استاد جعفریان در فصلی با عنوان "عاطفه و برداشت سیاسی" در فصل حکمت شهادت امام حسین علیه السلام، به بعد عاطفی حادثه کربلا اشاره نموده است و در خصوص این وجه می فرماید، پرداختن به جنبه های عاطفی کربلا به سرعت جای خود را در جامعه شیعی باز نمود و بعد عاطفی کم کم توسعه یافته است. در این بخش مسأله اصلی نویسنده این است که عامل و منشأ برداشت سیاسی و برداشت صوفیانه از حادثه کربلا چه بوده است و کدام یک از این دو در میان شیعه قوت بیشتری داشته است. پرداختن به جنبه¬های عاطفی می¬تواند غیر مستقیم خاطره حادثه کربلا را زنده نگه دارد و به نحوی بار سیاسی آن را انتقال دهد؛ اما باید توجه داشت که با چنین پرداختی، برداشت مستقیم سیاسی نمی¬توان داشت. و مقصود از برداشت سیاسی مستقیم، آن است که حرکت امام حسین علیه السلام به صورت یک الگوی قابل تکرار در آمده باشد.
از این رو نویسنده بدنبال آن است که پاسخی به این مسأله دهد که اصولاً امام در اندیشه شیعی، در حوزه سیاست و معنویت چه جایگاهی دارا است؟ و جدا شدن امامان از رهبری سیاسی، چه آثاری بر مفهوم امامت در اندیشه شیعه برجا گذاشته است؟ از این رو نتیجه گرفته است که بطور طبیعی نتیجه آن این بوده است که بار روحی و معنوی مفهوم امام بیشتر از وجه سیاسی آن شده است؛ و سیر رشد تجرد در مفهوم ولایت می توانست ناشی از همین تجربه تاریخی غیر سیاسی بودن امام باشد. نویسنده ولایت را در اصل نوعی سرپرستی سیاسی دانسته است که بر پایه ویژگی¬های برتر در علم و عمل تعریف شده است، اما به موازات ضعف سیاسی آن در مرحله عمل، بار صوفیانه آن در اندیشه شیعی افزوده شده است و بجای کاربرد در حوزه سیاست، در حوزه ماوراء طبیعی کاربرد یافته است.
مهمترین شاهد در این زمینه را ایشان این دانسته است که بحث امامت در شیعه به حوزه کلام سپرده شده است و در ضمن اصول عقائد درآمده است. در حالیکه اگر جنبه¬های عملی در آن قوی بود به حوزه فقه سپرده می¬گشت، در چنین وضعیتی می-توان تصور نمود که چگونه حادثه¬ای همچون کربلا که آشکارا رنگ سیاسی و نظامی داشته است، در روند حرکت تصوف گرایانه در امامت، حل می¬شود. نویسنده دلیل زمینه غیر سیاسی مفهوم امامت را غالیان دانسته است، آنها با نسبت دادن نگرش های لاهوتی به امامان بر تجرد مفهوم امامت از سیاست و واقع، تأثیر و سهم بسزایی داشتند.
اما در نقد کلام نویسنده در بیان حکمت شهادت حضرت حسین علیه السلام و حادثه کربلا می توان گفت که نویسنده دچار نگاهی تحویل انگارانه شده است و حادثه کربلا که دارای ابعاد گوناگون است را با نفی ابعاد دیگر آن به بعد سیاسی منحصر نموده است و از جامع نگری و تأثیر حرکت و فعل معصوم در زمینه های گوناگون چشم پوشیده است. در حالیکه در تحلیل قیام و انقلاب امام حسین علیه السلام نبایستی از سایر وجوه آن و منشأ شکل¬گیری آن از جهت معرفتی و برخورداری از ولایت تکوینی به محاذات برخورداری از ولایت تشریعی او چشم پوشی نمود. از این رو پرداختن به بعد معرفتی و منشأ عرفانی حرکت و قیام حضرت حسین علیه السلام را نبایستی با تعبیر بعد صوفیانه، که امری خود ساخته ذهن بشری است خلط نمود و ریشه آن را در اندیشه غالیانه جستجو نموده است درحالیکه بنابر تفکر شیعی و احادیث وارده از حضرات معصومین علیهم السلام چه در نهج البلاغه و چه در زیارت جامعه کبیره و... به جایگاه خلقت نوری، و منصب تکوینی و الهی ایشان اشاره شده است و ولایت ایشان را هم سنخ ولایت الهی دانسته شده است "من والاکم فقد والی الله" است. و یا تعابیر بسیاری که در ادعیه و زیارات شیعه نسبت به امام معصوم وارد شده است که بخشی از معارف حقه شیعه را تشکیل داده است، را نمی توان به اندیشه غالیانه نسبت داد. در حالیکه همانطور که توجه انحصاری به ابعاد عرفانی روایات و حوادث دارای اشکال است، همانطور توجه و تمرکز در بعد سیاسی صرف نیز بی اشکال نیست؛ از این رو وقایع و پدیده های تاریخی را بایستی در زمینه های خود و با توجه با عامل منطقی، عامل اجتماعی و عامل شخصیتی، و به صورت مولفه ای از یک سیستم و نظام نگرشی، ارزشی و رفتاری مورد بررسی قرار داد؛ و الا باز هم نگاهی احول و یکسویه به جریان عاشورا شده است و فرمی را ارزیابی نموده است که خالی از محتوا شده است. حرکت و قیام امام حسین علیه السلام صحیفه کاملی است که در آن درسهایی در ابعاد گوناگون معرفتی، معنوی، فضیلت انسانی، دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی به ابناء بشر داده شده است (مجتبی تهرانی، سلوک عاشورایی، منزل نهم، ص23) بنابراین نبایستی بخاطر پر رنگ نمودن بعد سیاسی، اهداف سیاسی و حکومتی واقعه عاشورا، آن را از اندیشه و انگیزه های عرفانی- وحیانی خالی نموده و منجر به تنزل شخصیتی و حرکتی ایشان گشت، چرا که در این صورت نظیر و عِدل سائر جریانات و قیام های سیاسی تاریخ گردد. و اگر متصوفه بیانی مطابق با اندیشه شیعی دارا هستند، نبایستی به این بهانه کج اندیشانه به انکار حقایق شیعی دست زده و اندیشه شیعه را متأثر از متصوفه دانست بلکه بایستی آن را در تأثر ایشان از حقایق و اندیشه شیعی جستجو نمود. بنابراین غفلت شیعیان از تبیین بعد سیاسی و عینی عاشورا را نباید با ذبح بعد معرفتی آن کلید زد و بعد عرفانی واقعه عاشورا را متاثر از طبیعت فکر صوفیانه که طبیعتی معنویت گرا و بدور از سیاست است دانست. همین امر را می توان در قیام امام خمینی ره جستجو نمود که ظاهری سیاسی و فقاهتی دارا بوده است و لیکن نمی توان شخصیت و حرکت امام خمینی ره را خالی از اندییشه عرفانی ایشان دانست و با این رویکرد است که در عین برخورداری از مواهب عرفانی شیعه، داعیه تشکیل حکومت و اندیشه سیاسی است. از این رو نویسنده نبایستی اندیشه عرفانی ناب شیعه را با اندیشه صوفیانه و معنویت گرایانه خلط نماید.
دراین پژوهش جدا شدن از صحنه قدرت سیاسی را علت افزایش بار روحی و معنوی مفهوم ولایت دانسته و ولایت را در اصل نوعی سرپرستی سیاسی عنوان داشته است که آن را از وجه تکوینی و معرفتی امام خالی نموده است. از این رو نویسنده پرداخت به مسائل ماورائی را بجای پرداختن به مسائل سیاسی، دسیسه صوفیانه قلمداد نموده است. این در حالی است که مفهوم عرفانی ولایت و جایگاه امام در نظام چینش خلقت مستند به روایات صحیح در مجامع شیعی است و در موردی دیگر نویسنده طرح مسأله امامت را در منابع کلامی بجای منابع فقهی را مؤیدی برای کلام خود دانسته است که این جابجائی را به جهت غلبه صوفیانه و ماورائی مفهوم امامت بر جنبه سیاسی و حکومتی آن دانسته است؛ از این رو در این مسأله با برخی از اهل سنت همانند تفتازانی در شرح مقاصد، هم نظر گشته است و مسأله امامت را در فروع دین به عنوان امری فقهی و عملی تحلیل نموده است، در حالیکه مسأله امامت منصبی الهی است که به جعل الهی و متناسب با رتبه تکوینی حضرات معصومین علیهم السلام است از این نمی توان آن را به عنوان فرعی فقهی دانست، بلکه امری است که در ردیف اصول اعتقادات مطرح شده است؛ بنابراین جایگاه آن را بایستی در علم کلام دانست. امر به تشکیل حکومت و دستیابی به آن، امری اصالی نیست بلکه تشکیل حکومت در اندیشه شیعی، ابزاری است برای تحقق جامعه اسلامی، تقرب و تعبد نسبت به خداوند، اقامه دین الهی و اصلاح امت اسلامی است. از این رو امام معصوم در هر فعلی در صدد بینش دادن به مردم بوده است و در این امر هر دو نشئه دنیا و آخرت را ملاحظه نموده است. از این رو نبایستی تنها شأنی از شئون امام را ملاحظه نموده و الباقی را رها سازیم. از این رو مفهوم عرفانی و معنوی ولایت را ساخته ذهن بشر دانستن و عامل این تلقی را برکناری از صحنه سیاسی و قدرت برشمردن و آن را سیری از رهبری سیاسی به معنایی صوفیانه پنداشتن امری غیرمنصفانه و مدعایی بی دلیل است.
در بخشی دیگر از کتاب در ارتباط با آگاهی پیشین امام، به تفکیک مرحوم مجلسی به مقام ظاهر و باطن اشاره نموده است و گرایش ایشان را علاوه بر برداشت سیاسی نسبت به حرکت امام حسین علیه السلام و افشای ظلم و احیای دین، به امر باطنی قیام اشاره دارد که نویسنده این گرایش به امر باطنی را نیز در معرض گرایش به برداشتهای صوفیانه دانسته است، الحاصل نمی¬توان هر امری را که بنابر استناد روایات با گرایش معنوی همراه است دال بر برداشتهای معنویتگرا در این زمینه دانست و اینگونه برداشتها را صوفیانه قلمداد نمود. همانطور که نویسنده در فصل بعد معنوی اشاره نموده است، نبایستی خلط میان وسیله و هدف نمود و بایستی کربلا را آئینه مبارزه حق علیه باطل دانست و تاثیر جریان عاشورا در زنده نگه داشتن شریعت و عدل را مطرح نمود و کربلا را بخشی از وحی مجسم و قرآن عینیت یافته دانست؛ از این رو نظریه امامت شیعه را نبایستی صرفاً مشتمل بر جنبه سیاسی دانست و همچنین قیام عاشورا تنها یک حرکت سیاسی دانست، بلکه علاوه بر وجه ظاهری و سیاسی آن بایستی برخوردار از وجهی غیبی، معنوی و عرفانی دانست.
در این کتاب اشکالاتی همچون پرداختن به مواردی غیر تاریخی و عدم وحدت رویه در نگارش، متن را از حالت پژوهش تاریخی به مدعیات فکری نویسنده، آن هم با ادله استنتاجی ضعیف سوق داده است و با تکرار مداوم مطالب، باعث ملال و خستگی خواننده خود شده است، از این رو نیازمند است تا متن بازنویسی شده و از تکرار موارد مشابه پاکسازی گردد. در متن کتاب انسجام لازم در سیر مباحث دیده نمی شود بطوریکه فصول مطرح شده یکدیگر را پوشش نمی¬دهند. و در برخی موارد مطالبی آورده شده است که ناقل مطلب، آن را بدون استناد به مرجعی خاص رها ساخته است و یا نقل عبارات عربی، گاهی با ترجمه آنها ارائه نشده است. از این رو در پایان بایستی گفت که این کتاب با اینکه در موضوعاتی بدیع همچون بررسی منابع تاریخی عاشورا و روضه الشهدا ملاحسین کاشفی، بستر تاریخی عزاداری اهل سنت برای امام حسین علیه السلام دارای قوت است و لیکن در بخش تحلیلی، ادله لازم و کافی برای مدعای خود ارائه ننموده است و در چیستی مفهوم امامت و ولایت از آرائی شاذ برخوردار است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی